معنی برچه گیاهان

حل جدول

لغت نامه دهخدا

برچه

برچه. [ب َ چ ِ] (از: بر + چه) چگونه. بچه منوال:
برفت او و ما از پس اندر دمان
گذشتیم تا برچه گردد زمان.
فردوسی.
همی بود تا برچه گردد زمان
بدین آشکارا چه دارد نهان.
فردوسی.
|| برای چه:
ببینم که رومی سواران که اند
سپاهی سپاهند یا برچه اند.
فردوسی.

برچه. [ب َ چ ِ] (اِ) قسمتهای کوچک مادگی که به میوه مبدل شود. (فرهنگستان).

برچه. [ب َ چ َ / چ ِ] (اِ) برچخ. برچق. یک قسم از نیزه. (ناظم الاطباء). ژوبین. زوبین.


گیاهان

گیاهان. (اِخ) ده کوچکی است از دهستان رمشک بخش کهنوج شهرستان جیرفت. واقع در 36هزارگزی جنوب خاور کهنوج و 4هزارگزی شمال راه مالرو رمشک به کهنوج. محلی کوهستانی و هوای آن گرمسیر و سکنه ٔ آن 20 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).

فرهنگ معین

برچه

(بَ چَ) (اِ.) نیزه کوچک.

فارسی به آلمانی

بی برچه

Ohne fruchtbla.tter, Ohne fruchtbla.tter

فارسی به ایتالیایی

گیاهان

vegetazione

فارسی به عربی

معادل ابجد

برچه گیاهان

297

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری